تو چشام زل میزنه باز
مرد تو آیینه
انگاری دنیاش خراب و رویاش سرابه
تو تنش همش حراصه
تنهاییش پرو مکس پلاسه
میتونه چاپ کنه قصه ی زندگیشو فیلمشو فرهادی بسازه
مثه بهروز توی طوقی
گاهی خوبه گاهی یاقی
گاهی خوشحال و برنده
گاهی تو قفس پرنده
این قصه پایان نداره
انگاری باز روی تکراره
مثه برنامه ی نود رو آنتن و فردوسی پورم نداره
وا ویلا این دلم مجنونه کو پس لیلا
وا ویلا کی شود خورشید اینجا پیدا
وا ویلا این دلم مجنونه کو پس لیلا
وا ویلا کی شود خورشید اینجا پیدا
شب باز دنبال ستاره هام
میشمارم گوسفندارو برم بخواب
دنبال خوشحالیه مرد آینه ام
مثه من زیاده اینجا توی شهرم
بالا پایین داره این روزا
مغزو پاک کنیم از دروغ از هوا
نزار زندگیت واست مثل زهر بشه
نخور حسرت کامت تلخ بشه
واویلا این دلم مجنونه کو پس لیلا
واویلا کی شود خورشید اینجا پیدا